disturbance
licenseمعنی کلمه disturbance
معنی واژه disturbance
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | disturbance | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌdɪˈstɜːrbəns/ | ||
تلفظ انگلیسی | /dɪˈstɜːbəns/ | ||
مترادفات | disruption, commotion, stir, flutter, hurly burly, to do, hoo ha, hoo hah, kerfuffle | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی disturbance | ||
پخش صوت |
(Noun) اشوب، ناراحتی، مزاحمت، (حقوق) تعرض
(Noun) اختلال، مزاحمت
[الکترونیک]: اختلال ، اغتشاش 1. تداخل نامطلوب یا سیگنال نویزی که بر دریافت رادیویی ، تلویزیونی یا نمابر اثر می گذارد. 2. سیگنال فرمان ناخواسته در سیتم کنترل . [الکترونیک]: اعتشاش
[عمران و معماری]: اغتشاش [عمران و معماری]: دست خوردگی [عمران و معماری]: اختلال [عمران و معماری]: آشفتگی [عمران و معماری]: برهم خوردگی [عمران و معماری]: دستکاری