executive
license
98
1667
100
معنی کلمه executive
معنی واژه executive
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | executive | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | (Noun), (Adjective) | ||
تلفظ آمریکایی | /ɪgˈzekjətɪv/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ɪɡˈzekjʊtɪv/ | ||
مترادفات | administrator | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی executive | ||
پخش صوت |
اجرایی، مجری، هیئت رئیسه
اجرایی، مجری
[کامپیوتر]: مجری - برنامه ای اصلی که اجرای برنامه های دیگر را کنترل می کند. [کامپیوتر]: مجری .