face
licenseمعنی کلمه face
معنی واژه face
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | face | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈfeɪs/ | ||
تلفظ انگلیسی | /feɪs/ | ||
مترادفات | front, look | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی face | ||
پخش صوت |
صورت، نما
رخ، رخسار، رو، چهره، ظاهر، منظر، مواجه شدن، رو یا روی شدن،پوشاندن سطح، روکش کردن
[کامپیوتر]: نما ؛ وجه
[الکترونیک]: مقابل ، نما ، صورت ، وجه
[عمران و معماری]: سینه کار