جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
277
اطلاعات بیشتر واژه
واژه fashion
تعداد حروف 7
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر fashion
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - The make or form of anything; the style, shape, appearance, or mode of structure; pattern, model; as, the fashion of the ark, of a coat, of a house, of an altar, etc.; workmanship; execution.
n. - The prevailing mode or style, especially of dress; custom or conventional usage in respect of dress, behavior, etiquette, etc.; particularly, the mode or style usual among persons of good breeding; as, to dress, dance, sing, ride, etc., in the fashion.
n. - Polite, fashionable, or genteel life; social position; good breeding; as, men of fashion.
n. - Mode of action; method of conduct; manner; custom; sort; way.
v. t. - To form; to give shape or figure to; to mold.
v. t. - To fit; to adapt; to accommodate; -- with to.
v. t. - To make according to the rule prescribed by custom.
v. t. - To forge or counterfeit.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی