جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: (Adjective) سریع، تند، پر شتاب، (شیب،پیج) تیز، (اسب، اتومبیل) تندرو، (قطار) سریعالسیر، (شخص) چابک، چابکدست، جَلد (Adjective) حیلهگر، حقهباز (Adjective) (قدیمی) (شخص) خوش گذران، عیاش، هرزه، هوسران، (زندگی) توأم با هرزگی، توأم با عیاشی (Adjective) (ساعت) جلو - my watch is 5 minutes fast - ساعت من پنج دقیقه جلو است (Adjective) (زمین بازی، میز بیلیارد) نرم، روان (Adjective) (فیلم عکاسی) حساس، با حساسیت بالا (Adverb) تند، سریع، به سرعت، به شدت، به چالاکی، به چابکی - the fast lane - (اتوبان) خط سبقت - a fast thinker - سریعالانتقال - pull a fast one on somebody - (محاوره) کسی را رنگ کردن، کسی را سیاه کردن - fast talker - زبانباز - fast by - همین نزدیکی - fast and furious - (بازی، میهمانی و غیره) پر حرارت، پر هیجان، پرشور (Adverb) به عشرت، با هرزگی - fast society - جامعهی آلوده، جامعهی فاسد (Adverb) (قدیمی) درست (Adjective) محکم، سفت، سخت (Adjective) (دوستی و غیره) استوار، پابرجا، تزلزلناپذیر، ماندگار، (دوست) باوفا، ثابتقدم - hold fast to something - به چیزی پایبند ماندن، روی چیزی پافشاری کردن، به چیزی وفادار ماندن (Adjective) (رنگ) ثا [الکترونیک]: سریعمعنی برای کلمه fast پیدا نشد.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر