find
license
98
1667
100
معنی کلمه find
معنی واژه find
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | find | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈfaɪnd/ | ||
تلفظ انگلیسی | /faɪnd/ | ||
مترادفات | regain | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی find | ||
پخش صوت |
پیدا کردن، یافتن، جستن، تشخیص دادن، کشف کردن،پیدا کردن، چیز یافته، مکشوف، یابش
[کامپیوتر]: پیداکردن - توانایی کامپیوتر برای جستجوی یک رشته کاراکتری معین که در درون یک نوشته است . [کامپیوتر]: پیدا کردن [کامپیوتر]: فرمان FIND .