flow
license
98
1667
100
معنی کلمه flow
معنی واژه flow
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | flow | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈfloʊ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /fləʊ/ | ||
مترادفات | hang, fall | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی flow | ||
پخش صوت |
گردش، روند
جریان، روانی، مد (برابر جزر)، سلاست، جاری بودن،روان شدن، سلیس بودن، بده، شریدن
[کامپیوتر]: جاری کردن ؛ جریان ؛ روند ؛ گردش
[الکترونیک]: شارش حرکت بارهای الکتریکی ، گازها، مایعات ، یا سایر مواد و کمیتها . [الکترونیک]: جاری شدن ، جریان
[عمران و معماری]: جاری شدن [عمران و معماری]: روان شدن [عمران و معماری]: جاری کردن [عمران و معماری]: جریان دادن [عمران و معماری]: جریان یافتن [عمران و معماری]: جریان