fluorescence
license
98
1667
100
معنی کلمه fluorescence
معنی واژه fluorescence
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | fluorescence | ||
تعداد حروف | 12 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /flʊəˈresns/ | ||
تلفظ انگلیسی | /flʊəˈresns/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی fluorescence | ||
پخش صوت |
(Noun) فلوئورسانس
تشعشع ماهتابی
[الکترونیک]: فلوئورسانی گسیل نور یا تابش الکترومغناطیسی توسط ماده ای که خود در معرض نوع دیگری تابش یا باریکه ای از ذرات قرار گرفته است . نورافشنی در حدود 10 به توان 8- ثانیه بعد از قطع تابش متوقف می شود . برخی کانیهای خاص با قرار گرفتن در معرض تابش فرابنفش ، نورهایی به رنگ مشخصه ی خود می تابانند . صفحه ی نمایش لامپ پرتو کاتدی نیز به دلیل ویژگی فلوئورسان ی بر اثر برخورد باریکه ی الکرونی روشن می شود برخی مواد دیگر نیز تحت تابش پرتوهای ایکس بسامد بالا، پرتوهای ایکس با مشخصات خاص خود تولید می کنند. [الکترونیک]: فلوئورسانس