focusing
licenseمعنی کلمه focusing
معنی واژه focusing
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | focusing | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
مترادفات | focalization, focalisation | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی focusing | ||
پخش صوت |
[الکترونیک]: کانونش ؛ کانونی کردن 1. روند کنترل یاواگرایی مسیر باریکه های الکتریکی برای رسیدن به تصویر یا توزیع چگالی جریان دلخواه در باریکه .2. روند دور و نزدیک کردن یک عدسی نوری نسبت به پرده یا فیلم عکاسی برای رسیدن به واضحترین تصویر ممکن از موضوع . [الکترونیک]: کانونی کردن
[کامپیوتر]: واضح کرن تصویر تار شده روی صحفه نمایش