foil
licenseمعنی کلمه foil
معنی واژه foil
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | foil | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌfɔɪl/ | ||
تلفظ انگلیسی | /foɪl/ | ||
مترادفات | transparency | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی foil | ||
پخش صوت |
جای نگین، تراشه، ته چک، سوش، فلز ورق شده، ورق،سیماب پشت اینه، زرورق، بی اثرکردن، عقیم گذاردن،خنثی کردن، دفع کردن، فلز را ورقه کردن
[الکترونیک]: ورقه ؛ فویل 1. ورقه ای مسی که روی سطح اپوکسی فایبر - گلاس ، فنول (GFE)، فنول کاغذی ، یا سایر مواد تخته - مدارها قرار می گیرد . سپس به کمک روشهای شیمیایی یا مکانیکی ، مسیرهای رسانا و بالشتکهای اتصال از ورقه ی مسی روی تخته مدار تشکیل می شود. 2. ورقه آلومینیمی خالص و زدوده شده کهبه عنوان جوشن در خازن الکترولیتی به کار می رود .3. ورقه ی تانتالیمی در خازنهای تانتالیمی تر .
[عمران و معماری]: ورق فلزی [عمران و معماری]: کاغذ فلزی