framing; phasing
license
98
1667
100
معنی کلمه framing; phasing
معنی واژه framing; phasing
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | framing; phasing | ||
تعداد حروف | 15 | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی framing; phasing | ||
پخش صوت |
[الکترونیک]: قاب بندی ؛ فازدهی تنظیم تصویر نمابر به وضعیت دلخواه در جهت حرکت خط .