froced oscillation; forced vibration
license
98
1667
100
معنی کلمه froced oscillation; forced vibration
معنی واژه froced oscillation; forced vibration
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | froced oscillation; forced vibration | ||
تعداد حروف | 33 | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی froced oscillation; forced vibration | ||
پخش صوت |
[الکترونیک]: نوسان واداشته ؛ ارتعاش واداشته نوسان برخی از کمیتهای فیزیکی یک سیستم که تناوب آن توسط نیروهای متناوب بیرونی تعیین می شود.