fundamental
license
98
1667
100
معنی کلمه fundamental
معنی واژه fundamental
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | fundamental | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | s | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌfʌndəˈmentl̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˌfʌndəˈmentl̩/ | ||
مترادفات | cardinal, central, key, primal | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی fundamental | ||
پخش صوت |
بنیادی
[الکترونیک]: پایه ، اساسی ، اصلی بنیادی
[الکترونیک]: پایه ، اساسی ، اصلی بنیادی
[الکترونیک]: پایه ، اساسی ، اصلی