grade
licenseمعنی کلمه grade
معنی واژه grade
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | grade | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈɡreɪd/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ɡreɪd/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی grade | ||
پخش صوت |
پایه، درجه، درجه بندی، رتبه، مرحله، درجه شدت(مرض وتب)، انحراف ازسطح تراز، الگوی لباس، ارزش نسبی سنگ معدنی، درجه موادمعدنی، درجهبندی کردن،دسته بندی کردن، طبقه بندی کردن، جورکردن، باهم امیختن، اصلاح نژادکردن، هموار کردن، شیب منظم دادن، تسطیح کردن
درجه، نمره، درجه بندی کردن، نمره دادن
[کامپیوتر]: درجه بندی ؛ درجه
[الکترونیک]: درجه
[عمران و معماری]: رده [عمران و معماری]: شیب [عمران و معماری]: طبقه [عمران و معماری]: نوع [عمران و معماری]: دانه بندی [عمران و معماری]: درجه [عمران و معماری]: تراز [عمران و معماری]: رده بستن [عمران و معماری]: زینه