license
98
1667
100
معنی کلمه group
معنی واژه group
معنی:
دسته، گروه، انجمن، جمعیت، گروه بندی کردن، دسته دسته کردن، جمع شدن
گروه، گروه بندی کردن
[کامپیوتر]: گروه ، گروه بندی - 1- ( در یک برنامه ی ترسیم) عملی که موجی می شود تا کامپیوت با چند شیء مانند یک شیء واحد برخورد کند. هر یک از اشیای یاد شده ، ویژگیهای خود را حفظ می کنند. نگاه کنید به combine که خلاف آن است . از همه ی مهمتر ، اگر عنصر پیچیده ای از یک ترسیم دارید ، گروه بندی اشیا طرح مناسبی است که به آنها امکان حفظ محل مربوط به خود را می دهد. اشتباه به وسیله ی ماوس و جابهجایی هر چیزی ، امری آسان است ؛ در صورت نیاز می توان اشیای گروه بندی شده را دوباره از حالت گروهی خارج کرد . 2- ( در مدیر برنامه ی ویندوز 3.1) مجموعه ای از برنامه های کاربردی که تصاویر آنها دریک پنجره ی کوچک واحد قرار دارد همه ی آنها را میتوان در یک تصویر جای داد. گروه بندی برنامه ها به کاربربستگی دارد ؛ هر برنامه ای در هر گروهی می تواند قرار گیرد ، گروه بندی تصاویر مرتبط به هم ، در پیدا کردن آنها به شما کمک می کند. به طور پیش فرض ، هر بسته ی نرم افزاری تجاری ، تصاویر خود را در گروههای مختلفی قرار می دهد ، از این رو تا زمانی که تصاویر را در اطراف صفحه به حرکت در نیاورده اید ، نرم افزاری که با یکدیگر استفاده می کنید ، با هم روی صفحه ظاهر نمی شوند . درویندوز 95 ، گروهها به وسیله ی cascading menus ( منوهای پی در پی ) جایگزین شده و از start menu ( منوی شروع ) آغاز می شوند ( گروهها تودر تو هستند ) . این حالت موجب قرار گرفتن موضوعات مرتبط با یکدیگر در یک گروه می شود. [کامپیوتر]: گروه
[الکترونیک]: گروه
آواشناسی:
منبع:
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد:
0
شمارگان هجا:
دیکشنری انگلیسی به فارسی a set that is closed, associative, has an identity element and every element has an inverse
جعبه لام تا کام
وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.
تبلیغات توضیحی
عرشیان از کجا شروع کنم ؟تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر
تبلیغات تصویری