harmonic; harmonic component; harmonic frequency
license
98
1667
100
معنی کلمه harmonic; harmonic component; harmonic frequency
معنی واژه harmonic; harmonic component; harmonic frequency
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | harmonic; harmonic component; harmonic frequency | ||
تعداد حروف | 44 | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی harmonic; harmonic component; harmonic frequency | ||
پخش صوت |
[الکترونیک]: هماهنگ ؛ هارمونیک ؛ مؤلفه هماهنگ ؛ بسامد هماهنگ مؤلفه سینوسی یک موج متناوب که بسامد آن مضرب صحیحی از بسامد بنیادی است. بامد هماهنگ دوم دو برابر بسامد بنیادی یا هارمونی اول است.