harness
licenseمعنی کلمه harness
معنی واژه harness
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | harness | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈhɑːrnəs/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈhɑːnəs/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی harness | ||
پخش صوت |
افسار، دهنه، تارکش، اشیا ، تهیه کردن، افسار زدن،زین وبرگ کردن، مهارکردن، مطیع کردن، تحت کنترل دراوردن
[کامپیوتر]: گره دسته ای از کابلهای جدا از هم که به هم بسته شده اند . [کامپیوتر]: گروهی از کابل های مجزا که بسته شده اند .
[الکترونیک]: مهار مجموعه ای از سیمهای عایق دار به طولهای مختلف که قبل از نصف در تجهیزات به شکل خاصی خمیده می شوند و توسط سیم یا گره های پلاستیکی به هم بسته شده اند.