hero
licenseمعنی کلمه hero
معنی واژه hero
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | hero | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈhɪroʊ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈhɪərəʊ/ | ||
مترادفات | bomber, grinder, hero sandwich, hoagie, hoagy, Cuban sandwich, Italian sandwich, poor boy, sub, submarine, submarine sandwich, torpedo, wedge, zep | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی hero | ||
پخش صوت |
(Noun) قهرمان، پهلوان، یَل - heroes of the battle of Chaldoran - قهرمانان نبرد چالدران - to receive a hero's welcome - خوشامدی در خور یک قهرمان دریافت کردن - to die a hero's death - همچون قهرمان جان خود را باختن - a hero who saved two children from drowning - قهرمانی که دو کودک را از غرق شدن رهانید
(Noun) (داستان و غیره) قهرمان، شخصیت اصلی - at the end of the film, the hero is killed by the enemy - در پایان فیلم شخصیت اصلی توسط دشمن کشته میشود - Rustam is the hero of Shahnameh - رستم قهرمان شاهنامه است