hole
licenseمعنی کلمه hole
معنی واژه hole
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | hole | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /hoʊl/ | ||
تلفظ انگلیسی | /həʊl/ | ||
مترادفات | fix, jam, mess, muddle, pickle, kettle of fish | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی hole | ||
پخش صوت |
سوراخ، گودال، حفره، نقب، لانه خرگوش و امثال ان، روزنه کندن، در لانه کردن
[کامپیوتر]: طوراخ ، منفذ ، روزنه مکانی که یک الکترون از ساختار کریستالی نیمه رسانای نوع P از بین می رود . این روزنه مانند بار مثبت متحرکی عمل می کند. نگاه کنید به semiconductor .
[الکترونیک]: حفره جای خالی و متحرک الکترون در یک نیمرسانا که مانند بار مثبت الکترونی ( 1/6 ضرب در 10 به توان 19- سلیسیوس ) و با جرم مثبت رفتار می کند . در حضور میدان الکتریکی ، حفره ها در خلاف جهت الکترونها حرکت می کنند و بنابراین جریانی را تولید می کنند . با افزودن مقدار کمی آلاینده ی پذیرنده به بلور میزبان حفره ها را در ماده ی نیمرسانا به وجود آورد. [الکترونیک]: حفره