interaction
license
98
1667
100
معنی کلمه interaction
معنی واژه interaction
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | interaction | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌɪntəˈrækʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˌɪntəˈrækʃn̩/ | ||
مترادفات | fundamental interaction | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی interaction | ||
پخش صوت |
(Noun) اثر متقابل، فعل و انفعال
[کامپیوتر]: فعل و انفعال
[الکترونیک]: اندر کنش ، تعامل
[عمران و معماری]: اثر متقابل [عمران و معماری]: اندرکنش [عمران و معماری]: میانکنش [عمران و معماری]: عمل متقابل [عمران و معماری]: عمل فی ما بین [عمران و معماری]: برهمکنش