interference
licenseمعنی کلمه interference
معنی واژه interference
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | interference | ||
تعداد حروف | 12 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌɪntərˈfɪrəns/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˌɪntəˈfɪərəns/ | ||
مترادفات | hindrance, hitch, preventive, preventative, encumbrance, incumbrance | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی interference | ||
پخش صوت |
(Noun) دخالت، فضولی
[کامپیوتر]: مداخله ، تداخل .
[الکترونیک]: تداخل 1. هر انرژِ نامطلوبی که با سیگنالهای مطلوب دریافتی تداخل می کند . تداخل مصونوعی بر اثر عملکرد نامناسب وسایل الکتریکی تولید می شود و سیگنالهای تداخلی مربوط به آن یا به صورت امواج الکترومغناطیسی در فضا و یا به شکل امواج رونده در سیمهای برق منتشر می شوند . پدیده های جوی نظیر آذرخش نیز موجب بروز تداخلهای تابشی می شوند . امکان بروز تداخل فرستنده های رادیویی در مکانهای خاص نیز وجود دارد . 2. تقویت و تضعیف متناوب و منظم دو یا چند موج همدوس در هنگام بر هم نهی آنها . [الکترونیک]: تداخل
[عمران و معماری]: تداخل