interval
license
98
1667
100
معنی کلمه interval
معنی واژه interval
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | interval | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈɪntərvl̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈɪntəvl̩/ | ||
مترادفات | separation | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی interval | ||
پخش صوت |
(Noun) فاصله، مدت، فرجه، ایست، وقفه، فترت، خلال
[الکترونیک]: فاصله فاصله ی بین ارتفاع با بسامددو صدا فاصله ی بسامدی برابر با نسبت بسامدهایا لگاریتم این نسبت است . [الکترونیک]: فاصله ( زمانی )
[عمران و معماری]: بازه [عمران و معماری]: مدت زمانی [عمران و معماری]: فاصله [عمران و معماری]: فاصله زمانی