jack
license
98
1667
100
معنی کلمه jack
معنی واژه jack
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| واژه | jack | ||
| تعداد حروف | 4 | ||
| نوع | (Noun), (Verb - transitive), (Adjective) | ||
| تلفظ آمریکایی | /ˈdʒæk/ | ||
| تلفظ انگلیسی | /dʒæk/ | ||
| مترادفات | jackfruit, jak | ||
| منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
| نمایش تصویر | معنی jack | ||
| پخش صوت | |||
خرک(برای بالا بردن چرخ) جک اتومبیل، (در ورق بازی)سرباز، جک زدن
[کامپیوتر]: پایه - اتصال دهنده ای که دو شاخه ای را می توان درون آن قرار داد . [کامپیوتر]: پایه .
[الکترونیک]: مادگی اتصال قطعه ی متصل کننده ی ماده که به همراه اتصال نری برای برقراری اتصالات مداری استفاده می شود . مادگی اتصال دارای تیغه های اتصالی است که هنگام جایگذاری با برداشتن اتصال نری باز یا بسته می شود و عمل قطع و وصل را انجام می دهند . [الکترونیک]: فیش
[عمران و معماری]: جک [عمران و معماری]: بالابر [عمران و معماری]: بالا بردن [عمران و معماری]: جک زدن
