جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

lace

معنی:
302 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
n. - That which binds or holds, especially by being interwoven; a string, cord, or band, usually one passing through eyelet or other holes, and used in drawing and holding together parts of a garment, of a shoe, of a machine belt, etc.
n. - A snare or gin, especially one made of interwoven cords; a net.
n. - A fabric of fine threads of linen, silk, cotton, etc., often ornamented with figures; a delicate tissue of thread, much worn as an ornament of dress.
n. - Spirits added to coffee or some other beverage.
v. t. - To fasten with a lace; to draw together with a lace passed through eyelet holes; to unite with a lace or laces, or, figuratively. with anything resembling laces.
v. t. - To adorn with narrow strips or braids of some decorative material; as, cloth laced with silver.
v. t. - To beat; to lash; to make stripes on.
v. t. - To add spirits to (a beverage).
v. i. - To be fastened with a lace, or laces; as, these boots lace.
v. t. - To twine or draw as a lace; to interlace; to intertwine.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری