جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
کد تخفیف اسنپ تاکسی با 50% تخفیف! دریافت کد


0
0
324
اطلاعات بیشتر واژه
واژه array
تعداد حروف 5
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر array
پخش صوت

در حال حاضر برای این واژه هیچ معنی ثبت نشده است. در صورت داشتن معنی پیشنهادی برای این واژه، لطفا آن را از طریق فرم تماس با ما به اشتراک بگذارید.

n. - Order; a regular and imposing arrangement; disposition in regular lines; hence, order of battle; as, drawn up in battle array.
n. - The whole body of persons thus placed in order; an orderly collection; hence, a body of soldiers.
n. - An imposing series of things.
n. - Dress; garments disposed in order upon the person; rich or beautiful apparel.
n. - A ranking or setting forth in order, by the proper officer, of a jury as impaneled in a cause.
n. - The panel itself.
n. - The whole body of jurors summoned to attend the court.
n. - To place or dispose in order, as troops for battle; to marshal.
n. - To deck or dress; to adorn with dress; to cloth to envelop; -- applied esp. to dress of a splendid kind.
n. - To set in order, as a jury, for the trial of a cause; that is, to call them man by man.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی