جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی لینک ثبت نام


0
0
83
اطلاعات بیشتر واژه
واژه lead
تعداد حروف 4
نوع (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article)
تلفظ آمریکایی /ˈled/
تلفظ انگلیسی /liːd/
مترادفات conduct, direct
منبع دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایش تصویر lead
پخش صوت

سوق دادن، منجر شدن، پیش افت، تقدم
سرب، شاقول گلوله، رنگ سربی، سرب پوش کردن، سرب گرفتن، باسرب اندودن، راهنمایی، رهبری، هدایت، سرمشق، تقدم، راه آب، مدرک، رهبری کردن، بردن، راهنمایی کردن، هدایت کردن، سوق دادن، بران داشتن
[الکترونیک]: سرب با [ تلفظ لد] عنصر فلزی نرم و به رنگ خاکستری که در کارهای هسته ای به عنوان ماده ی محافظ و از آلیاژ آن با قلع در لحیم استفاده یم شود . عدد اتمی آن 82 است . [الکترونیک]: پیش افت ؛ تقدم ؛ سیم رابط [ با تلفظ لید ] 1. زاویه پیش افتادن یک کمیت متناوب نسبت به دیگری در زمان که بر حسب درجه یارادیان بیان می شود . جریان گذرنده از خازن ایدئال 90 درجه از ولتاژ یا دو سر آن پیش است .2 . فاصله ی بین هدف متحرک و نقطه ی نشانه روی تفنگ یاموشک . 3. سیمی که دو نقطه از مدار رابه هم متصل می کند. [الکترونیک]: پیش افت
[عمران و معماری]: سرب [عمران و معماری]: تقدم [عمران و معماری]: معبر

lead, as in the performance of a composition; "conduct an orchestra; Bairenboim conducted the Chicago symphony for years"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری


کپی