level
licenseمعنی کلمه level
معنی واژه level
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | level | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adjective), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈlevl̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈlevl̩/ | ||
مترادفات | layer, stratum | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی level | ||
پخش صوت |
سطح، میزان، تراز، هموار، تراز کردن
تراز، الت ترازگیری، هموار، سطح برابر، هم تراز، همپایه، یک نواخت، یکدست، موزون، هدف گیری، ترازسازی،تراز کردن، مسطح کردن یاشدن، نشانه گرفتن
[کامپیوتر]: میزان ، سطح .
[الکترونیک]: سطح ، تراز 1. اختلاف بین یک میت با کمیت اختیاری مرجع که معمولاً به صورت لگاریتم نسبت دو مقدار بین می شود در سیستمهای مخابراتی و صوتی سطح مرجع متداول برای توان برحسب dBM ( دسبل بالای یک میلی وات ) بیان می شوند بنابر این 0/01 برابر با -20دسبل میلی وات ، 1mw براب را 0dBm و 1W برابر با 30dBm است . 2. وضعیت مشخصی در مقاس دامنه که به شکل موج یک سیگنال اعمال می شود .نظیر سطح سفید مبنا و سطح سیاه مبنا در سگنال استاندارد تلویزیونی 3. مقداری از بار که در عنصر حافظه ی لامپ ذخیره ی بار ذخیره می شود و در خروجی از سایر بارها قابل تشخیص است . 4. حجم صدا 5. مجموعه ای از اتصالات نظیر آنچه در رله پله ای وجود دارد . [الکترونیک]: سطح
[عمران و معماری]: مسطح کردن [عمران و معماری]: همتراز [عمران و معماری]: تراز گرفتن [عمران و معماری]: تسطیح [عمران و معماری]: دوربین تراز [عمران و معماری]: دوربین نیو [عمران و معماری]: تراز [عمران و معماری]: تراز کردن [عمران و معماری]: سطح [عمران و معماری]: همسطح