linear
licenseمعنی کلمه linear
معنی واژه linear
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | linear | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | a | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈlɪniər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈlɪnɪə/ | ||
مترادفات | analogue, analog | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی linear | ||
پخش صوت |
(Adjective) خطی، طولی، دراز، باریک، کشیده
(Adjective) خطی
[الکترونیک]: خطی 1. رابطه ای که در آن یک تابع تناسب مستقیم با تابع دیگر دارد ونمودار آن به شکل خط راست است . 2. مداری که خروجی آن تناسب مستقیم با ورودی اش دارد . [الکترونیک]: خطی
[عمران و معماری]: خطی