manipulator
license
98
1667
100
معنی کلمه manipulator
معنی واژه manipulator
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | manipulator | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /məˈnɪpjəˌletər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /məˈnɪpjuleɪtə/ | ||
مترادفات | operator | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی manipulator | ||
پخش صوت |
(Noun) اهل دوز و کلک، سو استفاده چی، متقلب
(Noun) (به ویژه در کار با مواد رادیواکتیو) دستگاه دستورزی از دور
[الکترونیک]: بازو مکانیزمی که معمولاً از یک سری بخشها ، مفصلها یا تکه های مربوط به یکدیگر برای شکل دهی و حرکت دادن اجسام تشکیل شده است معمولاً حداقل دارای سه درجه ی آزادی است . مفصلها را می توان با موتورهای الکتریکی ، هیدرولیکی یا پنوماتیکی حرکت داد. بازو را می توان از راه دور و به صورت بلادرنگ مانند تله چریک یا با کامپیوترهای برنامه ریزی شده مانند روباتها کنترل کرد.