marginal
licenseمعنی کلمه marginal
معنی واژه marginal
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | marginal | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | s | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈmɑːrdʒənəl/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈmɑːdʒɪnəl/ | ||
مترادفات | fringy | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی marginal | ||
پخش صوت |
(Adjective) (یاداشت، تفسیر) (مربوط به) حاشیه، حاشیهای، کناری - marginal notes - حواشی
(Adjective) ناچیز، کم، کماهمیت، جزئی، اندک - have a marginal effect on something - تاثیر کمی بر چیزی داشتن - marginal land - زمین نیمهبایر، زمین نیمه کشاورزی، زمین کم محصول
(Adjective) فرعی، جنبی، جانبی
(Adjective) (بازرگانی، اقتصاد) نهایی
(Adjective) (مجلس) (حوزه، کرسی) حاشیهای، میان مرزی، بینابینی، محل مناقشه
(Adjective) (مجلس) کرسی حاشیهای، کرسی میانمرزی
[الکترونیک]: کناری ، حاشیه ای
[عمران و معماری]: حاشیه ای