master
licenseمعنی کلمه master
معنی واژه master
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | master | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈmæstər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈmɑːstə/ | ||
مترادفات | maestro | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی master | ||
پخش صوت |
دانشور، چیره دست، ارباب، استاد، کارفرما، رئیس،مدیر، مرشد، پیر، خوبیادگرفتن، استاد شدن، تسلط یافتن بر، رام کردن
ارباب، کارفرما، صاحب، ماهر شدن
[کامپیوتر]: اصلی ، سرپرست - 1- واحد کنترل کننده در زوجی از ماشینهای مرتبط . بر خلاف slave ( تعریف 1 ) 2- یکی از زوج دیسکهای IDE یا دستگاه های دیگری که به یک کابل واحد IDE متصل شده اند . به طور کلی ، با تنظیم اتصال دهنده ها ( jumperها ) بر روی دستگاههای IDE ، می توان اصلی و فرعی بودن آنها را مشخص کرد. بر خلاف slave ( تعریف 2) . [کامپیوتر]: ماهر شدن ؛ صاحب ؛ ارباب اصلی ؛ کارفرما
[الکترونیک]: مادر 1. نسخه فلزی منفی از دیسک ضبط که به عنوان یکی از مراحل تولید صفحه هی گرامافون به روش شکل دهی الکتریکی تولید می شود . 2. master station [الکترونیک]: اصلی