method
license
98
1667
100
معنی کلمه method
معنی واژه method
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | method | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈmeθəd/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈmeθəd/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی method | ||
پخش صوت |
(Noun) متد، روش، شیوه، راه، طریقه، طرز، اسلوب
روش، اسلوب، طریقه
[کامپیوتر]: روش روشی در برنامه نویسی شیء گرا که به یک شی ء مربوط است .نگاه کنید به object o oriented programming . [کامپیوتر]: روش .
[الکترونیک]: روش ، متد