mirror
license
98
1667
100
معنی کلمه mirror
معنی واژه mirror
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | mirror | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈmɪrər/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈmɪrə/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی mirror | ||
پخش صوت |
ایینه، دراینه منعکس ساختن، بازتاب کردن
[کامپیوتر]: قرینه سازی - 1. ایجاد قرینه ی یک تصویر به کمک اصل تصویر . 2- تولید دویاره ی تمام محتویات یک ساید FTP ، به طوری که همان فایلها از چند محل قابل دسترس باشد.
[الکترونیک]: آیینه