moon
license
98
1667
100
معنی کلمه moon
معنی واژه moon
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | moon | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈmuːn/ | ||
تلفظ انگلیسی | /muːn/ | ||
مترادفات | daydream | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی moon | ||
پخش صوت |
ماه، مهتاب، سرگردان بودن، اواره بودن، ماه زده شدن، دیوانه کردن، بیهوده وقت گذراندن
[الکترونیک]: ماه جسم آسمانی طبیعی که همانند ماهواره به دروزمین می گردد . قطر متوسط آن 3476کیلو متر و فاصله متوسط آن از زمین 384403 کیلو متر است و گرانش سطح آن حدود یک ششم گرانش سطح زمین است .