mount
licenseمعنی کلمه mount
معنی واژه mount
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | mount | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈmaʊnt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /maʊnt/ | ||
مترادفات | hop on, mount up, get on, jump on, climb on, bestride | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی mount | ||
پخش صوت |
سوار کردن، سوار شدن، نصب کردن
(. n ):کوه، تپه، (. vi &. vt . n ): بالارفتن (با up )، سوارشدن بر، بلند شدن، زیادشدن، بالغ شدن بر، سوار کردن،صعود کردن، نصب کردن، صعود، ترفیع، مقوای عکس، پایه، قاب عکس، مرکوب (اسب، دوچرخه وغیره)
[کامپیوتر]: نصب کردن - قرار دادن یک دیسک یا نوار درون کامپیوتر و معرفی آن به سیستم عامل . تحت برنامه ی UNIX می توان فهرستی از فایلهای جاری نصب شده ی سیستم را با اجرای فرمان mount به دست آورد.
[الکترونیک]: پایه 1. عایق شوک یا ارتعاش ، ضریه گیری که معمولاً ازیک عضو کشسان و یک یا چند عضو غیر کشسان تشکیل می شود که دستگاه را در برابر شوک یا ارتعاش نگه می دارند . 2. فلنج یا ابزار دیگری برای متصل کردن لامپ خلا یا کاواک به مجبر .