جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mouse

معنی:
351 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
n. - Any one of numerous species of small rodents belonging to the genus Mus and various related genera of the family Muridae. The common house mouse (Mus musculus) is found in nearly all countries. The American white-footed, or deer, mouse (Hesperomys leucopus) sometimes lives in houses. See Dormouse, Meadow mouse, under Meadow, and Harvest mouse, under Harvest.
n. - A knob made on a rope with spun yarn or parceling to prevent a running eye from slipping.
n. - Same as 2d Mousing, 2.
n. - A familiar term of endearment.
n. - A dark-colored swelling caused by a blow.
n. - A match used in firing guns or blasting.
v. i. - To watch for and catch mice.
v. i. - To watch for or pursue anything in a sly manner; to pry about, on the lookout for something.
v. t. - To tear, as a cat devours a mouse.
v. t. - To furnish with a mouse; to secure by means of a mousing. See Mouse, n., 2.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری