جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

attend

معنی: (Verb - transitive) (کلاس، جلسه و غیره) حاضر شدن در، حضور یافتن در، شرکت کردن در - they attended the wedding - در عروسی حضور یافتند - many attended his funeral - خیلی‌ها در مجلس ترحیم او شرکت داشتند
(Verb - transitive) (رسمی) همراه کسی بودن، در خدمت کسی بودن (بیمار) مراقبت کردن از، مواظبت کردن از، پرستاری کردن از، تیمارداری کردن از - doctors were few and only attended very sick patients - شمار دکترها کم بود و فقط به بیماران رو به مرگ رسیدگی می‌کردند - are you being attended to? - (معمولا در فروشگاه‌ها و غیره) آیا کسی به شما رسیده است؟ - i attended him to the airport - با او به فرودگاه رفتم
(Verb - transitive) (کهنه) مراقب کسی بودن، مراقبت کردن از، در رکاب کسی بودن، ملازم کسی بودن
(Verb - intransitive) (رسمی) توجه کردن، گوش کردن - attend to - (توصیه، نظر) گوش کردن به، دقت کردن به، توجه کردن به، (کار) پرداختن به، انجام دادن، (مشتری) رسیدن به
... ادامه
286 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:
to accompany as a circumstance or follow as a result; "Menuhin's playing was attended by a 15-minute standing ovation"

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری