network
licenseمعنی کلمه network
معنی واژه network
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | network | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈneˌtwərk/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈnetwɜːk/ | ||
مترادفات | electronic network | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی network | ||
پخش صوت |
(Noun) شبکه
(Noun) شبکه، شبکه توری، شبکه ارتباطی، وابسته به شبکه
[کامپیوتر]: شبکه مجموعه ای از کامپیوتر های به هم پیوسته نگاه کنید به wide - are network local area network . [کامپیوتر]: شبکه .
[الکترونیک]: شبکه 1. اجزای متصل به یکدیگر مانند مقاومتها دیودها خازنها و حتی تزانزیستورها که عملکرد خاصی را مانند پالایش کردن یا بایاس کردن انجام می دهند . یک شبکه فعال شامل منبع انرژی نیز می شود در حالی که شبکه غیر فعال شامل منبع انرژِ ی ندارد. 2. در مخابرات راه دور ، گروهی از دستگاهها مانند فرستنده /یرنده های رادیویی که برای تشکیل یک سیستم بزرگ سازماندهی شده اند 3. گروهی از کامپیوترها یا پایانه های مرتبط با یکدیگحر برای تشکیل سیستمی مانند شبکه محلی ( lan ) یا شبکه گسترده ( WAN ) 4. گروهی از ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی که با کابل یا خط ارتباط ریز موج طوری با یکدیگر در ارتباط هستند که می تواند همزمان برنامه مشابهی را پخش کنند . [الکترونیک]: شبکه
[عمران و معماری]: شبکه