normal
licenseمعنی کلمه normal
معنی واژه normal
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | normal | ||
تعداد حروف | 6 | ||
نوع | (Noun), (Adjective) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈnɔːrml̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈnɔːml̩/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی normal | ||
پخش صوت |
عادی، معمولی، هنجار
عادی، معمول، طبیعی، میانه، متوسط، به هنجار
[الکترونیک]: قائم عادی 1. عمود بر خط یا صفحه در نقطه تماس 2. مقدار قابل انتظار یا معمولی کمیت . [الکترونیک]: نرمال ، معمولی ، قائم
[عمران و معماری]: عمودی [عمران و معماری]: طبیعی [عمران و معماری]: قایم [عمران و معماری]: هنجار [عمران و معماری]: عمودبره [عمران و معماری]: بهنجار [عمران و معماری]: عمود [عمران و معماری]: معمولی