operation
licenseمعنی کلمه operation
معنی واژه operation
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | operation | ||
تعداد حروف | 9 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˌɑːpəˈreɪʃn̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˌɒpəˈreɪʃn̩/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی operation | ||
پخش صوت |
(Noun) اداره، گرداندن، عمل جراحی، عمل، گردش، وابسته به عمل
(Noun) عمل، عملکرد، بهره برداری
[کامپیوتر]: عملیات ، عملکرد ، عمل .
[الکترونیک]: عملیات عملی که با یک دستورالعمل کامپیوتری تعریف می شو د. [الکترونیک]: عمل ، کار ، بهره برداری
[عمران و معماری]: بهره برداری [عمران و معماری]: کارکرد [عمران و معماری]: عمل [عمران و معماری]: عملکرد [عمران و معماری]: کار اجرایی [عمران و معماری]: عملیات