orbital
license
98
1667
100
معنی کلمه orbital
معنی واژه orbital
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | orbital | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | a | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈɔːrbətl̩/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈɔːbɪtl̩/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی orbital | ||
پخش صوت |
مداری،مقله ای
[الکترونیک]: اوربیتال 1. واژه ای برای اشاره به الکترونهای اطراف هسته اتم . 2. تراز انرژی یا تابع موجی که از آن احتمال یافتن الکترون در نقطه ای خاص را می توان محاسبه کرد.