orientation
license
98
1667
100
معنی کلمه orientation
معنی واژه orientation
| اطلاعات بیشتر واژه | |||
|---|---|---|---|
| واژه | orientation | ||
| تعداد حروف | 11 | ||
| نوع | n | ||
| تلفظ آمریکایی | /ˌɔːrienˈteɪʃn̩/ | ||
| تلفظ انگلیسی | /ˌɔːrɪenˈteɪʃn̩/ | ||
| منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
| نمایش تصویر | معنی orientation | ||
| پخش صوت | |||
(Noun) اشنایی، راهنمایی، جهت یابی
(Noun) گرایش، جهت، جهت یابی
[کامپیوتر]: موقعیت ، تمایل .
[الکترونیک]: جهت 1. رابطه بین جهتهای طول ؛ عرض و ضخامت صفحه کوارتز و محورهای عمود بر هم بلور مادر 2. موقعیت فیزیکی آنتن جهت دار یا قطعه دیگری که دارای مشخصه های جهت دار است. [الکترونیک]: جهت یابی ، تعیین موقعیت
[عمران و معماری]: توجیه [عمران و معماری]: جهتیابی [عمران و معماری]: آرایش
