average
license
98
1667
100
معنی کلمه average
معنی واژه average
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | average | ||
تعداد حروف | 7 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adjective), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈævərɪdʒ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈævərɪdʒ/ | ||
مترادفات | modal(a) | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی average | ||
پخش صوت |
متوسط
معدل، حد وسط، میانه، متوسط، درجه عادی، میانگین،حد وسط (چیزی را) پیدا کردن، میانه قرار دادن،میانگین گرفتن، رویهم رفته، بالغ شدن
[الکترونیک]: متوسط
[عمران و معماری]: متوسط [عمران و معماری]: میانگین