paste
licenseمعنی کلمه paste
معنی واژه paste
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | paste | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈpeɪst/ | ||
تلفظ انگلیسی | /peɪst/ | ||
مترادفات | spread | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی paste | ||
پخش صوت |
خمیر، چسب، سریش، گل یا خمیر، نوعی شیرینی، چسباندن، چسب زدن به، خمیر زدن
[کامپیوتر]: چسباندن - انتقال متن، تصویر و مانندآن از یک ناحیه به سندی که در حال ویرایش آن هستید. نگاه کنید به clipboard; copy ;cat . [کامپیوتر]: وصله کردن ؛ سرهم بندی کردن؛ سرهم کردن ؛ وصله ؛ درج ؛ الصاق ؛ چسباندن
[عمران و معماری]: چسب [عمران و معماری]: خمیر [عمران و معماری]: ملات