backbone
licenseمعنی کلمه backbone
معنی واژه backbone
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | backbone | ||
تعداد حروف | 8 | ||
نوع | n | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈbækˌboʊn/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈbækbəʊn/ | ||
مترادفات | anchor, mainstay, keystone, linchpin, lynchpin | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی backbone | ||
پخش صوت |
(Noun) تیره پشت، ستون فقرات، (مجازا) پشت، استقامت، استواری، استحکام
[کامپیوتر]: ستون فقرات - مسیر ارتباطاتی اصلی در یک شبکه گسترده دبیلیو ای ان مجموعه کابلها یا اتصالاتی که بیشتر بار ترافیک مخابراتی را حمل می کند. سایر مسیرهای داده از این مسیر منشعب می شوند
[الکترونیک]: ستون فقرات زیر ساخت اساسی شبکه ی اینترنت . [الکترونیک]: ستون فقرات