plant
license
98
1667
100
معنی کلمه plant
معنی واژه plant
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | plant | ||
تعداد حروف | 5 | ||
نوع | (Noun), (Verb - transitive) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈplænt/ | ||
تلفظ انگلیسی | /plɑːnt/ | ||
مترادفات | establish, found, constitute, institute | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی plant | ||
پخش صوت |
کاشتن، کشت و زرع کردن، نهال زدن، در زمین قراردادن، مستقر کردن، گیاه، نهال، رستنی، نبات،کارخانه، ماشین الات کارخانه، دستگاه، ماشین
کارخانه، گیاه، مستقر کردن، کاشتن
[الکترونیک]: واحد صنعتی ، دستگاه
[عمران و معماری]: کارخانه [عمران و معماری]: کارگاه