programming
licenseمعنی کلمه programming
معنی واژه programming
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | programming | ||
تعداد حروف | 11 | ||
نوع | (Verb - use participle), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈproʊɡræmɪŋ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /ˈprəʊɡræmɪŋ/ | ||
مترادفات | scheduling, programing | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی programming | ||
پخش صوت |
برنامه نویسی
[کامپیوتر]: برنامه نویسی - فرایند نوشتن دستورالعمل ها برای کامپیوتر به منظور اجرای آنها . برنامه نویس نیاز به ایجاد مفهوم تعریف شده ای از چگونگی حل هر مسئه ای دارد. ( نگاه کنید به algotithm ) ، سپس این مفهوم را باید به یک زبان کامپیوتری ترجمه کرد (نگاه کنید به programming language) ، و در پایان ، برنامه را باید قبل از سرویس دهی ، تایپ کرده ، وارد کامپیوتر نمود ، آزمایش و سپس اشکال زدایی کرد. [کامپیوتر]: برنامه نویسی .
[الکترونیک]: برنامه نویسی آماده سازی توالی دستورالعملهای عملیاتی برای کامپیوتر . [الکترونیک]: برنامه سازی
[عمران و معماری]: برنامه ریزی [عمران و معماری]: برنامه نویسی [عمران و معماری]: برنامه سازی [عمران و معماری]: تنظیم برنامه