جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

psych

معنی: (Verb - transitive) (خودمانی) (معمولا با: up) عصبی کردن، روحیهی کسی را خراب کردن، جنگ اعصاب کردن - to psych up his opponent, he kept whistling - برای خراب کردن روحیهی طرف مرتبا سوت میزد
(Verb - transitive) (خودمانی) (معمولا با: out) به ماهیت کسی پی بردن، (از نظر روحی) شناختن
(Verb - transitive) (خودمانی) (معمولا با: up) خود را آماده کردن (از نظر روحی) - psych out - (خودمانی) 1- روحیهی خود را از دست دادن، دچار تزلزل روحی شدن، دستپاچه شدن 2- (برای احتراز از کار یا موقعیت بخصوص)خود را به دستپاچگی زدن، هراس نمایی کردن
مخفف: وابسته به روانپزشکی
مخفف: روانپزشکی
مخفف: وابسته به روانشناسی
مخفف: روانشناسی
... ادامه
1040 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
آواشناسی:
منبع: دیکشنری انگلیسی به فارسی
معادل ابجد: 0
شمارگان هجا:

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری