push
licenseمعنی کلمه push
معنی واژه push
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | push | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Verb - intransitive), (Adverb), (Indefinite Article) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈpʊʃ/ | ||
تلفظ انگلیسی | /pʊʃ/ | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی push | ||
پخش صوت |
نشاندن، فشار دادن
چیزی را زور دادن، با زور جلو بردن، هل دادن، شاخ زدن، یورش بردن، زور، فشار بجلو، هل، تنه
[کامپیوتر]: فشاردادن - قرار دادن یک داده بر روی یک پشته . نگاه کنید به stack. [کامپیوتر]: نشاندن ، جای دادن ، فشار دادن .
[الکترونیک]: فشار دادن