band
licenseمعنی کلمه band
معنی واژه band
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
واژه | band | ||
تعداد حروف | 4 | ||
نوع | (Noun), (Verb - use participle), (Verb - transitive), (Adverb) | ||
تلفظ آمریکایی | /ˈbænd/ | ||
تلفظ انگلیسی | /bænd/ | ||
مترادفات | ring | ||
منبع | دیکشنری انگلیسی به فارسی | ||
نمایش تصویر | معنی band | ||
پخش صوت |
بند و زنجیر، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن، نوار،لولا، ارکستر، دسته موسیقی، اتحاد، توافق، روبان،باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، متحد کردن، دسته کردن، نوار پیچیدن، بصورت نوار در اوردن، با نواربستن، متحد شدن
باند، نوار
[کامپیوتر]: نوار باند
[الکترونیک]: باند، نوار 1. گستره ای از بسامد ها بین دو حد معین 2. یک یا مجموعه ای از شیارها روی دیسک مغناطیسی در دیسک گردان رایانه. [الکترونیک]: باند ، نوار 1. کستره ای از بسامد ها بین دو حد معین 2. یک یا مجموعه ای از شیارها روی دیسک مغناطیسی در دیسک گردان رایانه . [الکترونیک]: نوار ، باند
[عمران و معماری]: باند [عمران و معماری]: تسمه